تقدیربه شیوه «رونیکا» نابغه 6 ساله!
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۹۱۱۲۴
به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، بیشک دوران کودکی یکی از شیرینترین دوران زندگی هر فردی است، اما توجه والدین به نیازهای عاطفی و کشف استعدادهای فرزندان خود در این دوران میتواند آینده خوبی را برای آنها رقم بزند.
هم کلام شدن با کودکان برای هر کسی لذت بخش است، چرا که آدمی ناخدا آگاه از دنیای بزرگسالی دور میشود و برای چند لحظهای کلام و فتار فرد حالت کودکانه به خود میگیرد و این یعنی کمی دور شدن از دغدغههای روزمرگی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروز برای لحظهای تحریریه خبرگزاری فارس حس و حال کودکانهای به خود گرفته بود چرا که «رونیکا رجبی» کودک ۶ ساله نابغه زنجانی مهمان خبرگزاری بود.
رونیکا رجبی کودک ۶ ساله زنجانی است که به صورت خودآموز تسلط کامل به زبان انگلیسی دارد و به زبان اسپانیایی و مادری میتواند صحبت کند.
در مصاحبه اول که مهمان خانواده رونیکا بودم بعد از اتمام مصاحبه با زبان شیرینش قول داد یک روز مهمان خبرگزاری فارس میشود.
وعده دیدار فرا رسید و امروز دختر شش ساله به همراه پدر خود که یک دستش در دست پدر و در دست دیگرش یک نقاشی داشت وارد خبرگزاری شد.
توجهاش را محیط اطراف جلب کرده بود و همه جا را از روی کنجکاوی با دقت نگاه میکرد. از آنجایی که اندازه صندلی برایش بزرگ بود به تنهایی نمیتوانست روی صندلی بنشیند پدر او را همراهی میکند، رونیکا از پدر خود میخواهد که نزدیک وی بنشیند، اینکه میگویند دخترها بابایی هستند بیراه نمیگویند، چرا که این احساس در رونیکا نسبت به پدرش بیشتر نمایان بود.
کمی با صندلی چرخدار بازی میکند و میچرخد، احساس میکردم شاید یخ رونیکا دیر آب شود اما این رونیکا بود که با شیرین زبانی خود ما را به سکوت وا داشت. در حالی که در مورد نقاشی که برای خبرگزاری هدیه آورده بود لب به سخن گشود: یکی از دیوارهای اتاقم پر از نقاشیهای است که با کمک مادرم به دیوار چسباندم و این نقاشی را برای قدردانی از شما کشیدم، نقاشیاش را گرفتم و از او با لحن کودکانه تشکر کردم.
گپو گفت کودکانهای با رونیکا داشتم نمیخواستم تحت فشار بگذارم، به همین دلیل از وی خواستم در مورد هر چیزی که دوست دارد لحظاتی با مخاطبان این رسانه صحبت کند، و وی از بازیگوشیهای شاگردانش در کلاس درس زبان تا افتادن دندان شیری شماره یک خودش برایمان تعریف میکند.
ساعت کلاس دوتا از شاگردانم را عوض کردم
رونیکا رجبی میگوید: با اینکه من خودم شش سال بیشتر ندارم ولی بعضی از شاگردانم از من بزرگتر هستند و من با آنها زبان انگلیسی کار میکنم.
دوتا از شاگردانم خیلی شلوغ هستند و مجبور شدم ساعت درس آنها را جدا کنم تا بیشتر به درس توجه کنند.
رونیکا ادامه میدهد: به نقاشی خیلی علاقه دارم، و بدون اینکه به چیزی نگاه کنم میتوانم نقاشی کنم، در مواقعی هم بر روی وایتبرد کلاسم نقاشی میکشم و شاگردانم از روی نقاشی من نقاشی میکنند.
رونیکا که در لابهلای صحبتهای شیرینش با صندلی ور میرفت و در مواقعی هم محیط اطراف توجهاش را جلب میکرد و به فکر فرو میرفت.
زیاد نمیخواستم رونیکا گوینده این جمع صمیمانه باشد، آخر میترسیدم حوصلهاش سر برود.
اما برای اینکه رونیکا اذیت نشود هر از گاهی با پدر وی هم صحبت میشدم، اما رونیکا با دقت به مکالمهی من و پدرش گوش میداد و هر از گاهی از روی کنجکاوی به آرامی میان مکالمه ما قرار میگرفت.
از رونیکا در مورد آرتینا خواهر کوچکش پرسیدم، میگوید: آرتینا را هیچ وقت با خودم سر کلاس نمیبرم، چون حواس شاگردانم را پرت میکند.
شاگردانم کلاس زبان را خیلی دوست دارند و این روزها هم به صورت حضوری و هم به صورت آنلاین برایشان تدریس میکنم.
رونیکا در ادامه از افتادن دندان شیریاش برایمان این طور گفت: یک روز متوجه شدم که دندانم شل شده است و به یک باره داخل دهانم افتاد و با دستم بیرون آوردم و آن را روی میز گذاشتم.
اما بعد دوساعت که آمدم به دندانم سر بزنم دیدم دندانم نیست، به دنبال دندانم گشتم ولی آن را پیدا نکردم و من از آن روز به بعد جای دندانم خالی مانده است.
رونیکا رجبی دیگر حوصله نشستن روی صندلی چرخدار را نداشت و تند تند ساعت را برای پدرش به زبان انگلیسی اعلام میکرد فهمیدم که حوصلهاش سر رفته است به کمک پدرش به آرامی از روی صندلی پایین آمد و با نگاه معصومانهاش به گلدانهای که در دفتر بود چشم دوخت.
انتهای پیام/۷۳۰۲۱
منبع: فارس
کلیدواژه: زبان انگلیسی خبرگزاری فارس زنجان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۹۱۱۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه ، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران - حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغه ای مهم تر از حجاب ندارد، در خطبه های این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
سپاس از آقای علم الهدی که در خطبه های نماز جمعه، اشاره ای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است! اما از آقای علم الهدی می پرسیم ماجرای بهار 1390 میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان می آوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشی های دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت 2200 متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامه ای که امروز شما بدان استناد می کنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامه ای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشی های شاهنامه می شدید و لااقل به دوستان تان می گفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشین تر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما ، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عده ای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست می گویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوش هایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری می کنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا می کنید دست به دامن ایران باستان می شوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشی های شاهنامه هم تحمل نمی شود ولی صحبت از حجاب که می شود یادتان می افتد در همان شاهنامه ای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیده های ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سال ها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوان ها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزی هایی هستند که نتیجه اش را در خیابان ها می بینند و بعد، از پلیس ها می خواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر منیژه و منیژها در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوشش هایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزن ها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدان ها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!